پارت ۱ | رمان ققنوس ایرلندی | آپارات پاکش کرده بود =]

پارت ۱ | رمان ققنوس ایرلندی | آپارات پاکش کرده بود =]


آپارات پارت اولو پاک کرد مجبور شدم از دوباره بگذارم ! ققنوس ایلندی . . «پارت اول» -آلونیاااااا آلونیااااا بدو بیا پایین داره دیرمون میشه !!! این صدای دراکو بود که داشت صدام میکرد ! ذهنم گیج و منگ بود برای بار صدم وسایلمو چک کردم که جا نزارم...! یک نگاه اجمالی به کل اتاق کردم ! من همیشه میدونستم که بالاخره میرم هاگوارتز میدونستم که پدر و مادرم جادوگر بودن و مالفوی ها منو به سرپرستی گرفتن ! اما نمیدونستم که دختر اسمشو نبرم دختر کسایی که چندهزار نفرو کشتن ! نمیدونستم که تمام مدت پیش خانواده خالم بزرگ شدم ! نمیدونستم میتونم با مارها صحبت کنم !!! من هیچیو نمیدونستم ! الان بقیه بچه ها خوشحالن که دارن میرن هاگوارتز؟ چرا من هیچ شور و شوقی ندارم؟!......... چون مطمئنم اگه برم اونجا قراره با پدرم مقایسه بشم قراره همه فکر کنن من یکی مثل پدرمم قراره توهین بشنوم من هیچوقت شبیه مالفوی ها و پدر و مادرم نبودم همیشه مشنگ هارو دوست داشتم و خودمو برتر نمیدونستم.... من توی هیچی شبیه اونا نبودم و همین منو میترسونه ! چشمم به ردای هاگوارتز افتاد که نارسیسا گفته بود بهتره دستت بگیریش آرم گروه های هاگوارتز روش برق میزد ...! یعنی توی چه گروهی میفتم؟ اسلیترین ؟ هافلپاف؟ گریفندور؟..... دوست ندارم تو اسلیترین باشم در اون صورت بیشتر شبیه پدر و مادرم دیده میشم.....! فکر کردن چیزیو حل نمیکنه ! از پله ها رفتم پایین دراکو از روزیکه فهمیده بود هویت من چیه مثل قدیم باهام نبود...! سرسنگین شده بود و انگاری یجورایی ازم میترسید ! -نارسیسا : آلونیا میشه عجله کنی تا همین الانشم دیر شده عزیزم رمزتاز ۳ دقیقه دیگه حرکت میکنه زود دستتو بزن به این میز !! میزو با یک دستم و چمدونم رو با یک دست دیگم محکم گرفتم...! برای چند ثانیه انگاری همه چی باهم قاطی شد همه دور خودمون میچرخیدیم ! سرم داشت گیج میرفت ! نارسیسا گفت ولش کنید ! و هممون باهم میزو ول کردیم از صبح سرگیجه داشتم حالا با این چرخش بیشترم شد..! گرد و غبار روی لباسمو که پاک کردم تازه چشمم به جاییکه توش بودیم افتاد ! یک کوچه که از هر سنی ادم اونجا بود ! -لوسیوس : آلون (مخفف آلونیا) دستمو محکم بگیر تا گم نشی ! دستشو سمتم دراز کرده بود آستین لباسش یکم رفته بود بالا و علامت مرگخواریش بیرون بود...! یعنی منم یروزی مرگخوار میشم ؟!نه معلومه که نه -لوسیوس : آلون امروز چت شده میشه سریع باشی قطار الان حرکت میکنه ! دستشو گرفتم از قصد انگشتامو روی علامت مرگخواریش کشیدم تنش مور مور شد یک نگاه مشکوک بهم کرد و انگاری میخاست چیزی بگه ولی منصرف شد و دستمو کشید و راه افتادیم ! وارد قطار شدم پر از بچه های همسن خودم بود دراکو همراه دوتا پسر چاق که اسماشون کرب و گویل بود داشت سعی میکرد یک واگن خالی پیدا کنه منم کنارش وایساده بودم که یهویی همه چی بهم پیچید و چشمام سیاهی رفت...! خودمو برای یک ضربه آماده کرده بودم که فهمیدم رو زمین و هوا معلقم و دستای ینفر دور کمرمه...! برگشتم که ببینم کیه یک پسر با موهای سیاه و چشمای سبز صورتش دقیقا جلوی صورتم بود و.....علامت صاعقه؟؟؟! این امکان نداره ! این پسر هری پاتره ! همونیکه نارسیسا گفته بود همون پسری که باعث نابودی پدر من شده بود! هری دستشو جلو صورتم تکون داد و گفت خوبی ؟ -من : اممم اره اره ممنون که کمکم کردی بدو بدو از اونجا دور شدم ! تو اولین واگنی که پیدا کردم نشستم یک حس نفرت عجیبی نسبت به پاتر تو دلم بود انگاری از خیلی وقت پیش میشناسمش ! -دراکو :آلونیا حالت خوبه؟ -من : اره خوبم ،خوبم فقط یکم سرم گیج رفت ! -دراکو : فهمیدی اون پسره هری پاتر بود ؟ -من : اره علامت صاعقشو دیدم امم دراکو توکه از من بدت نمیاد؟! دراکو یکم خیره نگاهم کرد - نه معلومه که بدم نمیاد ! ولی از چهرش همه چیز مشخص بود ! توی چند ساعت بعد اتفاقی نیفتاد و دراکو فقط داشت با کرب و گویل صحبت میکرد ! انگاری که من وجود ندارم ! الانم توی راهرو وایسادیم تا یک خانمی به اسم پرفسور مک گونگال مارو به سرسرای اصلی ببره ! -پانسی : اممم سلام خوبی ؟ من پانسی پارکینسونم موهای خیلی قشنگی داری :) -من سلام ممنون ! میترسیدم که خودمو معرفی کنم - منم آآآلونیا ریدلم ! پانسی جا خورد ! ولی سعی کرد خودشو حفظ کنه ! -پانسی: خوشبختم همین موقع صدای دراکو رو شنیدم -دراکو : پس شایعه ها حقیقت دارن ! هری پاتر به هاگوارتز اومده ! میدونستی دختر کسیکه پدر و مادرتو کشت هم اینجاست؟ بدنم یخ زد دراکو دقیقا بمن زل زده بود و این باعث شده بود نگاه بقیه هم روی من باشه !! -من : دراکو بهتره بیای اینور و مزاحم بقیه نشی ! اینکه من اینجا هستم هم بتو ربطی نداره !

منبع کلیپ : وبسایت آپارات -> کانال -> ★彡♡ᎠᎡᎪCᏫ ᎷᎪᏞ₣ᏫჄ 彡★دلـفے ریـدل

تمامی کلیپ ها به صورت امبد در سایت نمایش داده میشوند ، یعنی هر پخش کلیپ به آمار پخش کلیپ در آپارت شما اضافه میکند و برابر با پخش شدن کلیپ در سایت آپارت است(به طور رایگان تعداد پخش کلیپ شما بیشتر میشود).


کلمات کلیدی :
قطعه سرزمین برادری - گروه سرود آوای رضوان گلستان

قطعه سرزمین برادری - گروه سرود آوای رضوان گلستان

سرزمین برادری اجرا: گروه سرود آوای رضوان آهنگساز و تنظیم کننده: امیرسهیل سرافرازی شاعر : مهدی ده نمکی مدیرتولید: خانم بهرامی فر تصویر بردار: دانیال رسول...
دلیل بسیاری از افسردگی ها از نظر استاد فاطمی نیا

دلیل بسیاری از افسردگی ها از نظر استاد فاطمی نیا

دلیل بسیاری از افسردگی ها از مرحوم نظر استاد فاطمی نیا
نشید ندارم پناهی برادران نورمحمدی ختم قرآن مسجد جامع قسمت دوم

نشید ندارم پناهی برادران نورمحمدی ختم قرآن مسجد جامع قسمت دوم

بخش دوم اجرای سرود توسط برادران حسین و عبدالوهاب نورمحمدی در مراسم ختم قرآن ماه مبارک رمضان در مسجد جامع شهر رمشک با حضور امام جمعه ی دلگان 29 رمضان 1403
برادران نورمحمدی میرود ماه خدا - مسجد جامع قسمت سوم

برادران نورمحمدی میرود ماه خدا - مسجد جامع قسمت سوم

بخش سوم اجرای سرود توسط برادران حسین و عبدالوهاب نورمحمدی در مراسم ختم قرآن ماه مبارک رمضان در مسجد جامع شهر رمشک با حضور امام جمعه ی دلگان 29 رمضان 1403
دکتر رفیعی وعده خدا حق است باید صبور باشید

دکتر رفیعی وعده خدا حق است باید صبور باشید

سخنرانی دکتر رفیعی با موضوع وعده خدا حق است باید صبور باشید
تلاوت قاری حسین نورمحمدی ختم قرآن شهرستان فنوج 1403

تلاوت قاری حسین نورمحمدی ختم قرآن شهرستان فنوج 1403

تلاوت قاری حسین نورمحمدی در مراسم ختم قرآن ماه مبارک رمضان - مسجد مرکز شهرستان فنوج با حضور مفتی عبدالحلیم قاضی زاده مدرس برجسته ی دارالعلوم مکی زاهدان و حاف...
نهج البلاغه حکمت  چهارم قوی و صبور باش

نهج البلاغه حکمت چهارم قوی و صبور باش

نهج البلاغه حکمت چهارم قوی و صبور باش
صوت المحفل| بانوای کربلایی سهیل آذرآباد

صوت المحفل| بانوای کربلایی سهیل آذرآباد

صوتی زیبا در صوت المحفل بانوای کربلایی سهیل آذرآباد پیج اینستاگرام sotol.mahfel
 گزارش تصویری: مراسم عزاداری سالروز تخریب قبور ائمه(ع)بقیع  شور: امداد علی مثل ک

گزارش تصویری: مراسم عزاداری سالروز تخریب قبور ائمه(ع)بقیع شور: امداد علی مثل ک

گزارش تصویری: مراسم عزاداری سالروز تخریب قبور ائمه(ع)بقیع شور: امداد علی مثل ک
#استوری    #استاد_شجاعی   ✘ نمی دونم چرا یهو حالــم خراب می شه! آشوب میشه دلم!

#استوری #استاد_شجاعی ✘ نمی دونم چرا یهو حالــم خراب می شه! آشوب میشه دلم!

#استوری #استاد_شجاعی ✘ نمی دونم چرا یهو حالــم خراب می شه! آشوب میشه دلم!
جلسه 74 تاریخ تحلیلی | از تقابل تا خونخواهی جناب عثمان توسط جناب عائشه

جلسه 74 تاریخ تحلیلی | از تقابل تا خونخواهی جناب عثمان توسط جناب عائشه

جلسه 74 تاریخ تحلیلی | از تقابل تا خونخواهی جناب عثمان توسط جناب عائشه
بهشت/تصویر سازی ذهنی بهشت/ بهشت چگونه است؟/ تفسیر آیات قرآن درمورد بهشت

بهشت/تصویر سازی ذهنی بهشت/ بهشت چگونه است؟/ تفسیر آیات قرآن درمورد بهشت

تن آرامی مبتنی بر تصویر سازی ذهنی بهشت بر گرفته از کتاب: "ساختمان زندگی خود را ایمن بسازید" اثر:"دکتر محمد حسین فلاح، دکتر محمدرضا شایق، دکت...

باغ خزان    شاعر محسن قاسمیان

باغ خزان شاعر محسن قاسمیان

باغ خزان شاعر محسن قاسمیان
مستی و می   شاعر محسن قاسمیان

مستی و می شاعر محسن قاسمیان

مستی و می شاعر محسن قاسمیان
نسیم سحر    شاعر محسن قاسمیان

نسیم سحر شاعر محسن قاسمیان

نسیم سحر شاعر محسن قاسمیان
بهشت     شاعر محسن قاسمیان

بهشت شاعر محسن قاسمیان

بهشت شاعر محسن قاسمیان
نت گیتار قدیما لیلا فروهر به همراه تبلچر و آکورد

نت گیتار قدیما لیلا فروهر به همراه تبلچر و آکورد

نت گیتار قدیما لیلا فروهر به همراه تبلچر و آکورد