رمان *تنها حتی با یک دوست* پارت دو | داستان در کپ
مذهبی*پارت دو* هرماینی سه سوت فهمید که اون عینکیه هری پاتره از دهنم پرید: اینکه همون پسسسس بخودم اومدم و زیپو بستم اونیکی هم رون ویزلی بود جفتشونو دیده بودم اون پسر همون خانومه بود که تو ایستگاه کمکم کرد. هرماینی تمام مدت در گوشم میگفت: چقد میخوره چقد حرف میزنه چقد عله چقد بله و این باعث شد فک کنم یه حسی بش داره که میخواد پنهان کنه به هر حال باهم چهارتایی دوست شدیم و کل راهو حرف زدیم خوابم میومد ولی نمیخواستم بخوابم، ذوق داشتم بالا خره رسیدیم هاگوارتز و باید بگم: واااااااااااااااایییییییییییی خداوند چه قدرتی دارههههه خفن ترین و بهترین جایی بود که تاحالا تو عمرم دیدم؛ بوی خونه میداد! تو سالن منو هرماینی رفتیم یه طرف و هری و رون یه طرف دیگه هرماینی در گوشم کفت: اون خانم اسمش مینروا مک گوناگاله یه پروفسور -اها -بنظر استاد خوبی میاد نه؟ -اها -حواست کو؟ اینو یذره بلند گفت و منو به خودم آورد من زود از خود بی خود میشم گفتم: اسم اون پسره چیه؟ -گفت اووووو پس عروسی تو راهه شانس اورد که تنها نبودیم مگرنه سیاه و کبود تحویلش میدادم البته حوصلشم نداشتم ولی دیگه خوابم نمیومد همه حواصم اون بود مک گوناگال حرفاش تموم شد و وقتی رفت اون پسر رفت جلوی هری و رون خودش و دوستاش که بیشتر شبیه نوچه بودنو معرفی کرد: این کربه، اینم گویل و منم مالفویم دراکو مالفوی پس اسمش این بود چقد قشنگه، دراکو یعنی اژدها. تو این فکر بودم که دیدم یهو لحنش بد شد و شروع به مسخره کردن کرد این کارش بد بود اما هنوز ازش خوشم میومد. این هرماینیم خوب مسخره میکنهاااا اهههه تو تالار میخواستم موقع گروهبندی من توی گریفیندور افتادم میدونستم دراکو هم همین میشه چون گروه آدم خوبا این بود البته هرماینی اینو گفت خود هرماینی و هری و رون هم همگروهیم شدم برای دراکو دعا دعا میکردم ولی کلاه گفت اسلیترین شکه شدم!!؟؟ رون کفت: بالاخره اون پسره به حقش رسید رفت تو گروهی کهههه هرماینی به من اشاره مرد و این یعنی ببند ولی گفتم: کههه؟ من من کرد بلند شدم داد زدم: کههه؟ بگو دیگه بعد یهو فهمید کل مدرسه زل زدن بهم حتی دراکو نهههههه!!!!!! از خجالت آب شدم سرمو گزاشتم رو پای هرماینی و آروم آروم اشک ریختم و خوابم برد تا اینکه گفت: پاشو شامه بلند شدمو شامو خوردم بعد از شام مبصرا بردنمون تو اتاقمون منو هرماینی هم اتاقی بودیم و خیلیم جور بودیم باهم وقتی میخواستم بخوابم ازش پرسیدم: کارم احمقانه بود؟ مکث کرد میدونستم جوابم ارهس ولی نمیخواد ناراحتم کنه بالاخره کفت: بدترم میشد این یعنی اره *پایان پارت دو*
منبع کلیپ : وبسایت آپارات -> کانال -> Bellatrix༄Riddle | Cap༄Channel
تمامی کلیپ ها به صورت امبد در سایت نمایش داده میشوند ، یعنی هر پخش کلیپ به آمار پخش کلیپ در آپارت شما اضافه میکند و برابر با پخش شدن کلیپ در سایت آپارت است(به طور رایگان تعداد پخش کلیپ شما بیشتر میشود).
کلمات کلیدی : رمان رمان عاشقانه رمان هری پاتر داستان هری پاتر
نگار نقاشی هاش رو نشون داد ؟ / خوب شده یا نه ؟ / ساکورا اسکول
نگار نقاشی هاش رو نشون داد ؟ / خوب شده یا نه ؟ / ساکورا اسکولمولودی مولا اعلم الاسمإ:کربلایی محمود عیدانیان.زیبا،کمیاب.
شرط دانلود یا تماشای این ویدیو یک صلوات به نیت ظهور و سلامتی آقا امام زمان عج است و کپی حلال...خدا مادرم را کجا میبرد با نوای حاج سیف الله ذاکری بلیلی
خدا مادرم را کجا میبرد با نوای حاج سیف الله ذاکری بلیلیکربلایی مهدی حقیرخواه - مدح امام رضا (ع)
کربلایی مهدی حقیرخواه - مدح امام رضا (ع) - هیئت پناهندگان به آقا علی بن موسی الرضا (ع) - آذربایجانیهای مقیم مشهد - شام غریبان امام رضا (ع) - سال 1402 ه.شکلیپ عاشقانه حامد زمانی فیلم عاشقانه احساسی آهنگ زیبا موزیک قشنگ
کلیپ عاشقانه حامد زمانی فیلم عاشقانه احساسی آهنگ زیبا موزیک قشنگماینکرافت عادی اندروید (۱) | شروع شد.
ماینکرافت عادی اندروید پارت یک . شروع کردیم . ماینکرافت | ماین کرافت